ورود کاربراندرخواست عضویت استان : شهر :

جستجو پیشرفته پزشکان

مشخصات فردی
نام پزشک :
نظام پزشکی :
جنسیت :
بیمه
نوع بیمه :
تخصص
تخصص :
موقعیت مکانی
استان :
خیابان :

جستجو پیشرفته مراکز پزشکی

مشخصات کلی
نام مرکز :
نوع بیمه :
موقعیت مکانی
استان :
خیابان :
« بازگشت به لیست مقالات
10 / 10
از 1 کاربر

افسردگی در سرطان -قسمت دوم

چهارشنبه 5 مهر 1396 | نظرات کاربران ( 0 ) | نویسنده : ---

افسردگی در سرطان (قسمت دوم)

روان‌درمانی

تأثیر گونه‌های مختلفی از روان درمانی در درمان افسردگی ناشی از سرطان ثابت شده است. اغلب برنامه‌های درمانی به مدت 4 تا 30 ساعت و به شکل جلسات خصوصی یا گروهی تنظیم می‌شوند. این برنامه‌ها شامل جلسات آموزشی دربارة سرطان یا مهارت‌های آرامش‌دهنده هستند. این روش‌های درمانی اغلب به‌صورت ترکیبی از مداخله در بحران (Crisis Intervention)، روان درمانی و تکنیک‌های رفتاری/ تفکری هستند. به بیماران آموزش داده می‌شود که چگونه اندوه و پریشانی خود را کاهش دهند، مهارت‌های سازگاری و حل مسائل را در خود تقویت کنند، حمایت دیگران را جلب کنند،بر افکار منفی و خودشکنانه خود غلبه کنند، و چگونه حریم شخصی خود را به کمک یک مراقب همدل حفظ کنند.

اهداف خاص این روش‌های درمانی عبارتند از:

  • کمک به مبتلایان به سرطان و خانواده‌هایشان، از طریق پاسخ به پرسش‌هایی که دربارة سرطان و درمان آن دارند، تفسیر و توضیح اطلاعات خاص، رفع سوء‌تفاهم‌هایشان، قوت‌قلب دادن به آنها دربارة وضعیت بیماریشان و بررسی (به همراه خود بیمار) اینکه با توجه به تجارب قبلی چگونه این تشخیص دربارة او داده شده است.
  • کمک به توانایی حل مشکلات بیماران، بهبود مهارت‌های سازگاری بیماران، و کمک به آنها و خانوده‌هایشان به‌منظور فراگیری روش‌های دیگر سازگاری. بررسی دیگر جنبه‌های استرس، مانند نقش خانواده و تغییر سبک زندگی، و تشویق اعضای خانواده به پشتیبانی از یکدیگر و بیان نگرانی‌هایشان به همدیگر.
  • اطمینان از اینکه بیمار و خانواده‌اش کاملاً متوجه هستند که از مرحلة درمان سرطان تا مرحلة رفع عوارض جانبی درمان، از آنها حمایت می‌شود. گروه پزشکی، عوارض سرطان و درمان آن را کاهش می‌دهد تا به بیمار در مهار درد و حفظ آرامش او کمک کند و نیز بیمار و خانواده‌اش را در حفظ شأن و منزلتشان یاری می‌دهد.

گروه‌های حمایتی مربوط به سرطان می‌توانند در درمان افسردگی مبتلایان، مخصوصاً نوجوانان، مفید باشند. شرکت در گروه‌های حمایتی موجب بهبود حال عمومی، به‌دست آوردن مهارت‌های سازگاری، بهبود کیفیت زندگی و بهبود کارایی سیستم ایمنی بدن می‌شود.

بررسی‌های اخیر در مورد روان‌درمانی در مبتلایان به سرطان، از جمله آموزش مهارت‌های حل مشکلات، نشان داده است که این روش‌ها می‌توانند در کاهش احساس افسردگی مؤثر باشند.

ارزیابی و درمان مبتلایان به سرطان که اقدام به خودکشی کرده‌اند.

تأثیرات خودکشی بیمار بر خانواده و مراقبین

درصد خودکشی، در مبتلایان به سرطان در حدود 10 برابر بیش‌تر از مردم عادی است. یک بررسی نشان داده است که بالاترین میزان خطر اقدام به خودکشی در مبتلایان به سرطان، در ماه اول پس از تشخیص بیماری است، ولی این خطر پس از گذشت چند سال به‌شدت کاهش می‌یابد. افکار منفعل مربوط به خودکشی در مبتلایان به سرطان بسیار رایج است. رابطة میان تمایل به خودکشی و مرگ سریع، استمداد بیمار از پزشک معالج برای کمک به خودکشی و یا کشتن بیماران برای نجات آنها از درد    (Euthanasia) به‌شدت پیچیده و درکشان بسیار سخت است. خطر اقدام به خودکشی در مردان مبتلا به سرطان دو برابر بیش از مردان سالم است. مصرف بیش از حد داروهای مسکن و آرام‌بخش (Overdose - OD) رایج‌ترین روش خودکشی در میان مبتلایان به سرطان است و چنین اقداماتی بیش‌تر در منزل روی می‌دهند. اقدام به خودکشی در میان مبتلایان به سرطان‌های دهان، گلو و ریه و نیز در بیماران HIV مثبت که دچار کاپوزی سارکوما (Kaposi sarcoma) هستند، بیش‌تر روی می‌دهد. به احتمال زیاد میزان واقعی وقوع خودکشی در میان مبتلایان به سرطان بیش‌تر از آمار ارائه شده است، به این دلیل که گزارش خودکشی‌های این چنینی می‌تواند اثرات نامطلوبی داشته باشد.

عوامل عمومی خطرزای مربوط به خودکشی در مبتلایان به سرطان عبارتند از:

  • داشتن پیشینة اختلالات روانی، مخصوصاً اختلالاتی که موجب انگیزش آنی (Impulsive) می‌شود - مانند اختلالات شخصیتی حاد (Borderline Personality Disorders).
  • وجود سابقة اقدام به خودکشی در خانواده.
  • داشتن سابقة اقدام به خودکشی.
  • افسردگی.
  • اعتیاد به مواد مخدر و روان‌گردان‌ها.
  • مرگ اخیر دوست یا همسر.
  • عدم حمایت دوستانة کافی.

عوامل خطرزای ناشی از سرطان که موجب اقدام به خودکشی می‌شوند عبارتند از:

  • تشخیص سرطان دهان، گلو یا ریه (که اغلب بر اثر اعتیاد به مشروبات الکلی و دخانیات به وجود می‌آیند)
  • داشتن سرطان پیشرفته و نداشتن امید زیاد به بهبودی.
  • سرگشتگی (Confusion)/ روان آشفتگی (Delirium).
  • ناتوانی در مهار درد.
  • اختلالات جسمانی مانند:
    • از دست دادن توانایی حرکت.
    • از دست دادن اختیار اجابت مزاج.
    • قطع عضو (Amputation).
    • از دست دادن توانایی دیدن یا شنیدن.
    • فلج شدن (Paralysis).
    • ناتوانی در خوردن یا بلعیدن.  
    • خستگی.
    • فرسودگی.

بیمارانی که اقدام به خودکشی کرده‌اند به ارزیابی‌های دقیق نیاز دارند. در صورتی‌که بیمار دارای افکار مربوط به خودکشی باشد و قصد داشته باشد حتماً این اقدام را انجام دهد، خطر خودکشی در وی افزایش می‌یابد. همچنین خطر خودکشی در نتیجة «مرگ‌بارتر بودن» نوع اقدام (یعنی به‌گونه‌ای باشد که احتمال مرگ افزایش یابد) باز هم بیش‌تر خواهد شد؛ احتمال مرگ بر اثر خودکشی، در صورتی‌که وسایل مورد نیاز در دسترس بیمار باشند، متوقف کردن اقدام پس از آغاز آن امکان نداشته و کسی هم برای کمک حضور نداشته باشد، بیش‌تر خواهد بود. وقتی بیمار مبتلا به سرطان افکاری را بیان می‌کند که نشان‌دهندة تمایل او به خودکشی است، مهم است که مشخص شود آیا دلیل اصلی بروز چنین افکاری افسردگی است یا تمایل به مهار عوارض غیرقابل تحمل بیماری؛ تشخیص فوری افسردگی شدید و درمان آن، در کاهش خطر اقدام به خودکشی بسیار مؤثر است. عوامل خطرزا، به خصوص ناامیدی را (که بیش از افسردگی می‌تواند موجب اقدام به خودکشی شود) باید به دقت تشخیص داد. تشخیص ناامیدی در فردی که دچار سرطان پیشرفته‌ای است، که هیچ امیدی به درمان آن نمی‌رود، کار ساده‌ای نیست. تعیین دلایل اصلی ناامیدی، که می‌تواند مربوط به نشانه‌های سرطان، ترس از مرگی دردناک یا احساس طرد شدن و تنها ماندن باشد، دارای اهمیت است.

اگر بیمار دربارة خودکشی صحبت کند لزوماً به این معنا نیست که حتماً خودکشی خواهد کرد؛ این امر شاید نشانگر نگرانی بیمار باشد، که از طریق آن احساسات و ترس‌هایش را توصیف و به این شکل آنها را مهار می‌کند. باید از درمان مبتنی بر مداخله در بحران، استفاده کرد، به‌نحوی که سیستم حمایت از بیمار را نیز شامل شود. نشانه‌های مؤثر در بروز این افکار مانند درد را باید به‌طور جدی و به سرعت کنترل کرده افسردگی، روان‌پریشی (Psychosis)، اضطراب و دلایل اصلی بروز روان آشفتگی (Delirium) را نیز درمان کرد. این مشکلات را اغلب می‌توان در بیمارستان یا خانه برطرف ساخت و هر چند معمولاً نیازی به این کار نیست، ولی شاید لازم باشد یک مبتلا به سرطان را که به خودکشی فکر می‌کند در یک آسایشگاه روانی بستری کرد.

هدف از درمان بیماران دارای گرایش به افکار خودکشی، تلاش برای پیشگیری از اقدام به خودکشی ناشی از مهار نادرست و یا ناکافی عوارضی است که منجر به ایجاد اینگونه افکار می‌شوند. بیمارانی که در دوران پایانی زندگی قرار دارند نمی‌توانند، بدون احساس ناراحتی شدید جسمی و عاطفی، هشیار بمانند؛ این امر در آنها اغلب منجر به اقدام به خودکشی یا درخواست‌هایی مبنی بر کمک برای خاتمه دادن به زندگی می‌شود. ممکن است چنین بیمارانی، برای تسکین پریشانی و اضطرابشان، نیاز به مصرف داروهای آرام‌بخش داشته باشند.

دیگر مسائل درمانی عبارتند از: استفاده از داروهایی که، پیش از مشخص شدن تأثیر داروهای ضد افسردگی بر روی بیمار، به سرعت، پریشانی و اضطراب را فرو می‌نشانند (مانند داروهای ضد اضطراب یا هیجان) محدود ساختن استفاده از داروهایی که مصرف بیش از حد آن ممکن است مرگبار باشند؛ تماس مداوم با یک روانپزشک که بیمار را به‌دقت بررسی کند؛ تنها نگذاشتن بیمار به مدت طولانی؛ اطمینان از اینکه بیمار از حمایت مناسب و کافی برخوردار است؛ و همچنین تشخیص واکنش روانی و عاطفی بیمار به هر یک از دوره‌های بحرانی در طول سرطان.

نباید تنها به دلیل احتمال خودکشی بیمار، درمان درد و دیگر عوارض بیماری در وی ناتمام باقی بماند. بیماران اغلب با وسایلی که در دسترسشان است اقدام به خودکشی می‌کنند. معمولاً ناتمام ماندن درمان درد و عوارض آن، احتمال اقدام به خودکشی توسط بیمار را افزایش می‌دهد.

تماس‌های پی ‌در پی با روان پزشک در مورد میزان داروهای مرگبار در دسترس بیمار و خانواده وی، ایجاد محدودیت می‌کند. همچنین می‌توان از تجهیزات تزریقی (Infusion Devices)، که دسترسی بیمار به داروها را محدود می‌کند، نیز در خانه یا بیمارستان استفاده کرد. این تجهیزات پمپ‌های قابل برنامه‌ریزی و متحرکی‌اند که دارای محفظه‌ای با قفلی رمزدار هستند که دارو درون آن قرار می‌گیرد. استفاده از این پمپ‌ها به‌منظور مهار درد و دیگر عوارض آزاردهنده بسیار مفید است. برخی از این پمپ‌ها قادرند چندین بار دارو را وارد خون بیمار کنند و برخی از آنها را می‌توان به وسیله تلفن برنامه‌ریزی کرد.

تأثیر اقدام به خودکشی بر اعضای خانواده و مراقبان و بیماران:

خودکشی می‌تواند تحمل فقدان یک عزیز (مبتلا به سرطان) را برای افراد خانواده‌اش به‌شدت دشوار کنید. افراد خانوادة بیماری که خودکشی کرده است معمولاً واکنش‌هایی احساسی از قبیل احساس طردشدگی، تنها ماندن، خشم، آسوده شدن، گناه، انکار، همزادپنداری و شرم از خود نشان می‌دهند. شدت و نوع این قبیل واکنش‌ها با توجه به: نوع رابطه و میزان صمیمیت با متوفی؛ شیوه خودکشی؛ سن و شرایط جسمانی متوفی؛ شبکة حمایت‌کننده بازماندگان و میزان مهارت‌های سازگاری؛ و بالاخره باورهای مذهبی و فرهنگی آنان متفاوت است. باید به بازماندگان در این دورة پر از اندوه کمک شود. گروه‌های حمایتی مجازی می‌توانند از انزوای بازماندگان بکاهند، شرایطی را برای بیان احساسات آنها فراهم و در یافتن راه‌هایی برای کنار آمدن با شرایط فعلی به آنها کمک کنند.

واکنش‌های متخصصین بهداشت به خودکشی نیز مشابه واکنش‌هایی است که در اعضای خانوادة متوفی دیده می‌شود، هرچند بهداران معمولاً فکر می‌کنند که نباید احساساتشان را بیان کنند.

برای ورود به صفحه آقای دکترمهدی عبدلی متخصص روانپزشکی و روان درمانی کلیک کنید .

 

( عضو کانال تلگرامی پزشکان ایران شوید لطفا روی عکس زیر کلیک نمایید )

 

عنوان نظر :
نام شما :
ایمیل :

تبلیغات

نظر سنجـــی

نظر سنجی ای به ثبت نرسیده است

پر مخاطب ترین پزشکان