ورود کاربراندرخواست عضویت استان : شهر :

جستجو پیشرفته پزشکان

مشخصات فردی
نام پزشک :
نظام پزشکی :
جنسیت :
بیمه
نوع بیمه :
تخصص
تخصص :
موقعیت مکانی
استان :
خیابان :

جستجو پیشرفته مراکز پزشکی

مشخصات کلی
نام مرکز :
نوع بیمه :
موقعیت مکانی
استان :
خیابان :
« بازگشت به لیست مقالات
10 / 10
از 1 کاربر

افسردگی در سرطان قسمت اول

چهارشنبه 5 مهر 1396 | نظرات کاربران ( 0 ) | نویسنده : ---

 مقاله درباره افسردگی در سرطان (قسمت اول)

 مقدمه:

مقاله دربارة افسردگی، از مقاله‌ای برگزیده شده که توسط متخصصان سرطان برای استفادة متخصصان بهداشت نگاشته شده است. این اطلاعات و دیگر اطلاعات معتبر دربارة درمان سرطان، آزمایش‌های غربالگری، پیشگیری، مراقبت حمایتی و پژوهش‌های بالینی در پایگاه علمی، پزشکی و آموزشی مؤسسه تحقیقات، آموزش و پیشگیری سرطان در دسترس است. در این مقاله مختصر، دلایل و درمان افسردگی و عوامل خطرزا و راه‌های پیشگیری از خودکشی بزرگسالان و کودکان مبتلا به سرطان توضیح داده شده است.

خلاصه:

افسردگی اختلال ناتوان‌کننده‌ای است که در 15 تا 25 درصد مبتلایان به سرطان دیده شده است و نسبت بروز آن در مردان و زنان مساوی است. افرادی که در آنها سرطان تشخیص داده می‌شود، با درجات مختلفی دچار استرس و ناراحتی عاطفی می‌شوند.

مسائل مهم در زندگی هر بیمار مبتلا به سرطان می‌تواند عوامل زیر باشد:

  • ترس از مرگ
  • برهم خوردن برنامه‌های زندگی
  • دگرگونی در تصور بیمار از خود و عزت نفس او
  • تغییرات در نقش اجتماعی و سبک زندگی وی
  • مسائل مالی و قانونی

نوع واکنش افرادی که در آنها سرطان تشخیص داده شده نسبت به عوامل فوق متفاوت است و برخی ممکن است دچار افسردگی یا اضطراب شدید نشوند.

بیمارانی که به دلیل ابتلا به سرطان تحت مراقبت تسکینی هستند، به‌طور متناوب احساس افسردگی و اضطراب می‌کنند و در نتیجه کیفیت زندگیشان به‌شدت پایین می‌آید. گزارش شده است بیماران تحت مراقبت تسکینی، که دچار افسردگی هستند، بیش‌تر دچار مشکلاتی از قبیل نشانه‌های جسمانی، مشکلات در روابط و باورهای آزاردهنده دربارة زندگی می‌شوند؛ همچنین بیماران افسرده مرحله انتهایی سرطان بیش‌تر احساس «سربار بودن» دارند، حتی اگر میزان وابستگیشان به دیگران بسیار اندک باشد.

همان‌گونه که بیماران در طول درمان، نیاز به ارزیابی میزان افسردگی دارند، افراد خانواده هم که مراقبت از آنها را به عهده دارند نیز به این ارزیابی‌ها احتیاج دارند. مشخص شده است، افرادی که مراقبت از بیماران مبتلا به سرطان را بر عهده دارند بسیار بیش‌تر از افرادی که این مسئولیت را ندارند دچار اضطراب و افسردگی می‌شوند. کودکان نیز در صورتی‌که پدر یا مادرشان دچار افسردگی شوند، از این موضوع کاملاً تأثیر خواهند پذیرفت؛ یک بررسی بر روی زنانی که به سرطان پستان مبتلا بوده‌اند نشان داده که احتمال بروز مشکلات عاطفی و رفتاری در کودکان بیماران مبتلا به افسردگی بسیار بیش‌تر است.

تصورات غلط بسیاری دربارة سرطان و اینکه افراد درگیر با آن چگونه با این مشکل مواجه می‌شوند وجود دارند، از جمله اینکه:

  • تمام مبتلایان به سرطان افسرده هستند.
  • افسردگی یک بیمار مبتلا به سرطان طبیعی است
  • درمان (سرطان) کمکی به برطرف کردن افسردگی نمی‌کند.
  • تمامی مبتلایان به سرطان دچار مرگ دردناک و زجرآوری خواهند شد.

غمگینی و اندوه، واکنش‌های طبیعی به بحران‌هایی است که فرد در طی بیماری سرطان با آنها مواجه می‌شود، و تمام افراد درگیر با سرطان هم گاهی این حالت‌ها را تجربه خواهند نمود. به این دلیل که غمگینی در بین بیماران مبتلا به سرطان رایج است، تمییز بین درجات طبیعی غم و افسردگی مهم است. بخش مهمی از مراقبت‌های مربوط به سرطان، تشخیص آن نوعی از افسردگی است که نیاز به درمان دارد. ممکن است برخی افراد در سازگاری با تشخیص سرطان خود، بیش‌تر از دیگران مشکل داشته باشند. افسردگی شدید یک غم یا بی‌حالی ساده نیست. افسردگی شدید، حدود 25 درصد از مبتلایان به سرطان را گرفتار می‌کند و نشانه‌های رایجی دارد که می‌توان آنها را تشخیص داد و درمان کرد. گاه نشانه‌های افسردگی که پس از تشخیص سرطان در بیمار بروز می‌کند، می‌تواند حاکی از این باشد که بیمار پیش از تشخیص سرطان هم دچار اختلال افسردگی بوده است.

تمام افرادی که درگیر سرطان هستند، واکنش‌هایی به شکل غم و اندوه را متناوباً در هنگام تشخیص سرطان، درمان و پس از درمان تجربه می‌کنند. وقتی فردی متوجه می‌شود که سرطان دارد، اغلب دچار بی‌ایمانی، انکار یا ناامیدی، مشکلات خواب، از دست دادن اشتها، اضطراب و همچنین اشتغال ذهنی در مورد نگرانی‌های مربوط به آینده می‌شود. این نشانه‌ها و ترس‌ها، رفته‌رفته و پس از آنکه بیمار با تشخیص سرطان کنار می‌آید، معمولاً کاهش می‌یابند؛ نشانه‌هایی که مشخص می‌کنند بیمار با بیماری‌اش کنار آمده است، شامل توانایی انجام فعالیت‌های روزانه، توانایی انجام وظایف به‌عنوان همسر، پدر یا مادر، کارمند یا دیگر نقش‌های ممکن، به همراه گنجاندن درمان در برنامة روزانه خود، می‌باشد. اگر افراد خانوادة بیمار مبتلا به سرطان بتوانند به‌راحتی و به شکلی شفاف و مؤثر مشکلاتشان را بیان و برطرف کنند، هم بیمار و هم خانوادة او افسردگی کم‌تری خواهند داشت. روابط صمیمی بین اعضای خانواده باعث کاهش اضطراب آنها می‌شود. بیماری که نتواند پس از مدتی طولانی با بیماری‌اش کنار بیاید، و یا علاقه‌اش را به انجام فعالیت‌های روزمره و معمولش از دست بدهد، احتمالاً دچار افسردگی شده است. اندوه و اضطراب می‌توانند از نشانه‌های خفیف افسردگی باشند، که می‌توان آنها را با انجام مشاوره برطرف کرد. حتی بیمارانی که دارای نشانه‌های واضح افسردگی نیستند نیز می‌توانند از مشاوره بهره‌مند شوند؛ با این‌حال وقتی نشانه‌ها شدید باشند و برای مدتی طولانی ادامه بیابند، یا دائماً ظاهر شوند، انجام درمانی جدی‌تر ضروری خواهد بود.

تشخیص

نشانه‌های افسردگی شدید عبارتند از:

  • داشتن حالت افسردگی در بیش‌تر طول روز و بیش‌تر روزهای هفته.
  • لذت نبردن و از دست دادن علاقه نسبت به بیش‌تر فعالیت‌ها.
  • تغییر در عادت‌های مربوط به تغذیه و خواب.
  • عصبی بودن یا احساس تنبلی.
  • خستگی.
  • احساس بی ارزشی یا احساس گناه بی‌دلیل.
  • نداشتن تمرکز.
  • فکر کردن دائم به مرگ یا خودکشی.

برای تشخیص قطعی افسردگی، این نشانه‌ها باید در بیش‌تر روزها و لااقل به مدت دو هفته ادامه یابند. تشخیص افسردگی در مبتلایان به سرطان بسیار دشوار است زیرا تمییز بین نشانه‌های افسردگی و عوارض جانبی ناشی از داروها یا نشانه‌های خود سرطان بسیار مشکل است. این امر به خصوص در مورد بیمارانی صادق است که در حال درمان و یا مبتلا به سرطان پیشرفته هستند. احساس گناه، بی‌ارزش بودن، ناامیدی، فکر کردن به خودکشی و از دست دادن اشتیاق به زندگی، از نشانه‌هایی هستند که برای تشخیص افسردگی در مبتلایان به سرطان بسیار کلیدی و دارای اهمیت هستند.

برخی از مبتلایان به سرطان بیش‌تر در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند. دلیل قطعی افسردگی هنوز مشخص نیست، اما عوامل خطرزایی که موجب ایجاد افسردگی می‌شوند شناخته شده‌اند؛ این عوامل خطرزا ممکن است مربوط به سرطان باشند و یا مربوط به سرطان نباشند.

  • عوامل خطرزایی که مربوط به سرطان هستند:
    • افسردگی در زمان تشخیص سرطان.
    • دردی که به درستی مهار نشده باشد.
    • ابتلا به سرطان پیشرفته.
    • افزایش میزان درد یا اختلالات جسمی.
    • ابتلا به سرطان لوزالمعده.
    • مجرد بودن و ابتلا به سرطان‌های نواحی سر و گردن.
    • انجام درمان با استفاده از داروهای ضد سرطان.
  • عوامل خطرزایی که مربوط به سرطان نیستند:
    • سابقة ابتلا به افسردگی.
    • کمبود حمایت از طرف خانواده.
    • دیگر حوادثی که موجب ایجاد استرس شود.
    • پیشینة خانوادگی ابتلا به افسردگی یا خودکشی.
    • اقدام به خودکشی در گذشته.
    • سابقة اعتیاد به مشروبات الکلی یا مواد مخدر.
    • ابتلای همزمان به چندین بیماری که موجب ایجاد نشانه‌های افسردگی شود (مانند حملات صرع یا سکتة قلبی.

ارزیابی افسردگی در مبتلایان به سرطان باید شامل ارزیابی دقیق طرز تفکر بیمار نسبت به بیماری، سابقة پزشکی بیمار، سابقة شخصی و خانوادگی ابتلا به افسردگی یا خودکشی، وضعیت روانی فعلی بیمار، وضعیت جسمانی بیمار، عوارض جانبی درمان و خود سرطان، دیگر تنش‌های موجود در زندگی بیمار و بالاخره میزان حمایتی که بیمار دریافت می‌کند، باشد؛ فکر کردن در مورد خودکشی می‌تواند برای بیمار، مراقب وی و خانواده‌اش نگران‌کننده باشد. گستردگی دامنة جملاتی با مضمون خودکشی می‌تواند از جمله‌ای ساده که بر اثر درماندگی و انزجار از یک دورة درمانی بیان می‌شود مانند «اگر امسال یک بار دیگر بخواهند نمونه مغز استخوانم را بگیرند، از همین پنجره می‌پرم بیرون.»، تا عبارتی کاملاً ناامیدانه که نشانگر شرایط اضطراری است مانند «دیگر تحمل این را ندارم که ببینم این بیماری دارد چه بلایی بر سر همة ما می‌آورد و می‌خواهم خودم را بکشم.» باشد. بررسی جدی بودن این افکار بسیار مهم است. اگر فکر خودکشی به‌نظر جدی برسد، باید بیمار را به روانشناس یا روانپزشک معرفی نمود و امنیت بیمار را نیز تأمین کرد.

رایج‌ترین نوع افسردگی در مبتلایان به سرطان «افسردگی واکنشی (Reactive Depression) نام دارد. این افسردگی به شکل احساس بدخلقی و ناتوانی در انجام فعالیت‌های معمول بروز می‌یابد. نشانه‌های این نوع افسردگی به نسبت واکنش‌های طبیعی که از فرد انتظار می‌رود، به مدت و شدت بیش‌تری ادامه می‌یابد اما به مراحل بحرانی افسردگی شدید نمی‌رسد. اگر این نشانه‌ها به شدت در فعالیت‌های روزانة بیمار، مانند فعالیت‌های مربوط به شغل، مدرسه، خرید یا انجام کارهای خانه اختلال ایجاد کند، باید آنها را به همان شیوة درمان افسردگی شدید مانند «مداخله در بحران» (Crisis Intervention)، مشاوره و دارو درمانی به‌خصوص با داروهایی که قابلیت رفع سریع نشانه‌های اندوه واضطراب را دارند، درمان کرد. اگر اساس تشخیص افسردگی، تنها با توجه به این نشانه‌ها باشد، ممکن است در مورد بیماری که مبتلا به سرطان پیشرفته باشد، تشخیص اشتباه داده شود، زیرا این نوع بیماری گاه موجب کاهش کارایی عمومی بدن می‌شود. تشخیص تفاوت بین خستگی مفرط و افسردگی بسیار اهمیت دارد، چون می‌توان هریک از آنها را جداگانه بررسی و درمان کرد. در سرطان‌های پیشرفته‌تر، ناامیدی دائم، احساس گناه و به‌طور کلی لذت نبردن از زندگی در تشخیص افسردگی بسیار مؤثر است. (برای کسب اطلاعات بیش‌تر به مقالة سازگاری طبیعی و اختلالات سازگاری در بخش PDQ مراجعه کنید).

عوامل پزشکی نیز از علل افسردگی در مبتلایان به سرطان محسوب می‌شوند؛ در این نوع افسردگی دارو درمانی از مشاوره مؤثرتر است، مخصوصاً اگر امکان تغییر عوامل پزشکی وجود نداشته باشد (مثلاً، در صورتی‌که نتوان میزان داروهایی را که موجب ایجاد افسردگی می‌شوند تغییر داد، یا مصرف آنها را متوقف کرد). برخی از دلایل پزشکی ایجاد افسردگی در مبتلایان به سرطان عبارتند از: نحوة مهار درد؛ میزان غیر طبیعی کلسیم، سدیم یا پتاسیم در خون؛ کم‌خونی (Anemia)؛ کمبود ویتامین B12 یا فولات (Folate)؛ تب، و میزان غیرطبیعی هورمون تیروئید یا استروئید در خون.

درمان

الف)   دارو درمانی.

  ب)   روان درمانی.(در قسمت دوم مقاله)

دارو درمانی:

افسردگی شدید را می‌توان با ترکیبی از مشاوره و داروهای ضدافسردگی درمان کرد؛ معمولاً پزشک عمومی داروهای ضدافسردگی تجویز می‌کند، اما در شرایط زیر بیمار را به یک روانپزشک یا روانشناس ارجاع می‌دهد:

  • یک پزشک عمومی یا متخصص سرطان شاید به دلایلی نخواهد مسئولیت درمان افسردگی را بر عهده بگیرد (مثلاً بیمار افکار خودکشی داشته باشد)
  • نشانه‌های افسردگی پس از 2 تا 4 هفته درمان برطرف نشوند.
  • نشانه‌ها بدتر شوند.
  • عوارض جانبی داروهای مخصوص درمان سرطان، مانع از مصرف دُز لازم داروی کنترل افسردگی شوند.
  • نشانه‌های افسردگی موجب ایجاد اختلال در پیگیری درمان سرطان شوند.

معمولاً داروهای ضدافسردگی در درمان افسردگی و نشانه‌های آن مؤثر واقع می‌شوند؛ اما متأسفانه، در بیش‌تر موارد داروهای ضدافسردگی برای مبتلایان به سرطان تجویز نمی‌شود. در حدود 25 درصد از کل مبتلایان به سرطان افسرده هستند، ولی فقط حدود 16 درصد از آنها داروهای مخصوص افسردگی مصرف می‌کنند؛ نوع داروهای ضد افسردگی قابل تجویز به نشانه‌های بیمار، عوارض جانبی احتمالی داروهای ضد افسردگی، اختلالات پزشکی بیمار و پاسخ‌های پیشین وی به داروهای ضد افسردگی بستگی دارد.

سازمان غذا و داروی ایالات متحده (FDA) هشدارنامه‌ای را منتشر کرده و در آن تذکر داده است که بیمارانی که از داروهای ضدافسردگی مانند فلوگزتین(Floxetine-Prozac)، سرترالین (Sertraline-Zoloft)، پاروگزتین (Paroxetine-Paxil)، فلووکسامین   (Fluvoxamine-Luvox)، سیتالوپرام   (Citalopram-Celexa)، اسکیتالوپرام(Escitalopram-Lexapro)، بوپروپیون (Bupropion-Wellbutrin)، ونلافاکسین (Venlafaxine-Effexor)، نفازودون (Nefazodone-Serzone) و میرتازاپین(Mirtazapine-Remeron) استفاده می‌کنند، باید به دلیل احتمال بروز نشانه‌های وخیم‌تر شدن افسردگی و افکار مربوط به خودکشی به دقت زیرنظر قرار بگیرند. باید به همراه دارو، دفترچة راهنمای آن (MedGuide) نیز در اختیار بیمارانی که داروهای ضدافسردگی دریافت می‌کنند قرار بگیرد و آنها را از خطرات و اقدامات پیشگیرانة مربوط به آن داروها آگاه کند.

FDA همچنین به شرکت‌های تولیدکنندة داروهای ضدافسردگی دستور داده است برروی برچسب‌های محصولاتشان باید هشدارهایی با جزئیات و عبارات دقیق‌ دربارة افزایش خطر بروز افکار و رفتارهای منجر به خودکشی در کودکان و نوجوانانی که با این داروها تحت درمان هستند، درج کنند. برخی از بررسی‌ها نشان داده‌اند که استفادة صحیح از داروهای ضدافسردگی در کودکان و نوجوانان، از جمله مراقبت دقیق برای پی بردن به رفتارهای منجر به خودکشی، می‌تواند دارای منافعی بیش از مضرات استفاده از این داروها باشد. با این‌حال، برای کودکان زیر 12 سال که مبتلا به افسردگی شدید هستند، تنها مصرف فلوگزتین (Floxetine-Prozac) نسبت به دارونما دارای مزیت‌هایی بوده است.

ممکن است مبتلایان به سرطان در طی درمانشان چندین نوع داروی مختلف را مصرف کنند و مصرف برخی از آنها به همراه بعضی دیگر، غذاها، داروهای گیاهی و یا دیگر منابع تغذیه‌ای، ترکیب سازگار و مناسبی نداشته باشد. برخی از این ترکیبات می‌توانند باعث کاهش یا تغییر تأثیر داروها و یا منجر به عوارض جانبی مهلکی گردند. اینکه به مراقبان بیماران مبتلا به سرطان دربارة داروها، داروهای گیاهی و منابع تغذیه‌ای مورد مصرف بیمار، از جمله داروهایی که به‌وسیله برچسب‌های پوستی مصرف می‌شوند، توضیحات کافی داده شود بسیار اهمیت دارد و از پیامدهای نامطلوب پیشگیری خواهد کرد.

تأثیر اغلب داروهای ضدافسردگی بین3 تا 6 هفته پس از شروع مصرف آنها مشخص می‌شود. باید در هنگام تصمیم‌گیری دربارة مصرف هر داروی ضدافسردگی، عوارض جانبی آن نیز درنظر گرفته شود. برای مثال، دارویی که موجب خواب‌آلودگی می‌شود، می‌تواند برای یک بیمار مضطرب هم که دچار اختلالات خواب است مفید باشد، زیرا آن دارو هر دو خاصیت آرامبخشی و تسکینی را دارد. بیمارانی که در بلع قرص ناتوانند، می‌توانند داروها را به‌صورت مایع یا تزریقی مصرف کنند. اگر داروی ضدافسردگی نشانه‌های بیماری را بهبود بخشید، مصرف آن باید دست کم تا 6 ماه ادامه یابد. در صورتی‌که دیگر درمان‌ها برای برطرف ساختن افسردگی شدید بی‌نتیجه باشند، درمان با شوک الکتریکی (ECT) می‌تواند درمانی بی‌خطر محسوب شده، مفید واقع شود.

برای ورود به صفحه آقای دکترمهدی عبدلی متخصص روانپزشکی و روان درمانی کلیک کنید .

( عضو کانال تلگرامی شوید لطفا روی عکس زیر کلیک نمایید )

 

عنوان نظر :
نام شما :
ایمیل :

تبلیغات

نظر سنجـــی

نظر سنجی ای به ثبت نرسیده است

پر مخاطب ترین پزشکان