«مصاحبه با فرشاد مومنی ، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و رییس موسسه دین و اقتصاد است»
«طرح تحول سلامت شتابزده انجام شده و در حال حاضر آثار و عوارض کمرشکن این اقدام ناسنجیده و بدون تکیه بر برنامه ظاهر شده است. به طوری که با یک موج فرافکنانه روبرو هستیم که هر کس تقصیر را بر گردن دیگری میاندازد.»
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و رییس موسسه دین و اقتصاد است که در گفتوگویی از مشکلات و پیامدهای این طرح بزرگ ملی گفت. این گفتوگو پیش روی شماست که در ادامه میخوانید.
به نظر شما نوع رفتاری که دولت در زمینه طرح تحول سلامت دارد از منطق هزینه اثربخشی برخوردار است؟
در سطح نظری گفته میشود که خدمات سلامت، کانون بالاترین سطح عدم تقارن اطلاعات محسوب میشود و بنابراین این رفتارهای فرصتطلبانه در این حوزه بیشترین میزان احتمال وقوع را دارد و به همین خاطر هر میزان که نظارتهای تخصصی مدنی در این حوزه افزایش پیدا کند، سهم و نقشی که در ارتقاء کیفیت زندگی مردم دارد، قابل مقایسه با هیچ حوزه دیگری نیست.بنابراین همه کسانی را که در این مجموعه تلاش میکنند تا این نظارت تخصصی مدنی با بهترین کیفیت اتفاق بیفتد تحسین میکنم و به سهم خودم از آنها سپاسگزاری میکنم.
نکته دوم این است که وقتی ما میخواهیم درباره طول و عرض طرح تحول سلامت صحبت کنیم در فضایی که به طرز غیرمتعارفی سیاست زده است و ما با یک تعارض منافع غیرعادی در جامعه روبرو شویم، همیشه این خطر وجود دارد که تلقی سیاست زده حتی از بحثهای کارشناسی شود و با واکنشها و برخوردهای سیاستزده حتی بحثهای کارشناسی اصیل را هم مخدوش نشان دهند یا دستکاری کنند و راه را برای ارتقاء فهم عمومی از بایستههای شرایط کنونی ببندند.
از نظر من طرح تحول سلامت در دولت دکتر روحانی شباهت حیرتانگیزی با طرح مسکن مهر در دوره آقای احمدینژاد دارد. به این معنا که وقتی که شما به فهم مستتر در این طرح نگاه میکنید، باید به طراحان آن طرح تبریک بگویید. یعنی آنها در تشخیص یک مساله حاد و بحرانی در کشور خیلی دقیق و درست عمل کردهاند.
پس مشکل اصلی کجاست؟
واقعیت این است که پس از ماجرای فاجعهآمیز شوک درمانی در زمینه حاملهای انرژی که از فصل پایانی سال 1389 شروع شد، ما با بیسابقهترین جهشها در شاخص هزینههای سلامت روبرو شدیم و دلیل آن هم این است که طی سه دهه گذشته به ازای هر یک واحد افزایش در سطح عمومی هزینههای مصرفکنندگان، هزینههای مربوط به خدمات سلامت، حدود 5/2 واحد افزایش را به نمایش گذاشت.
چشمگیر درهزینههای خدمات سلامت روبرو بودیم و از قول وزیر فعلی بهداشت حتی در سطح عمومی اعلام شد در حالی که سهم آن گروه جمعیتی از مردم که در اثر هزینههای کمر شکن درمان به زیر خط فقر میروند، از حدود یک درصد کل جمعیت تا سال 1389 به حدود 7%جمعیت رسید.
یعنی بر اثر سیاستهای تورمزا و به خصوص فاجعههایی که بر اثر شوک مربوط به قیمت نفت و شوک حاملهای انرژی پدیدار شد، ما شاهد بودیم که آن بخش از جمعیت که فقط از ناحیه هزینههای کمرشکن درمان به زیر خط فقر میروند، 7 برابر افزایش پیدا کرد و در پایان دوره مسئولیت دولت آقای احمدینژاد از این زاویه ما شاهد یکی از فاجعه آمیزترین شرایط برای عامه مردم در زمینه کمرشکنی هزینه های سلامت بودیم.
بنابراین وقتی که دولت جدید به این مساله توجه کرد، دقیقا مثل توجهی بود که در دوره آقای احمدینژاد به درستی به بحران در زمینه مسکن فقرا صورت گرفته بود. اما با کمال تاسف، درست به همان سبکی که در آن دولت این تشخیص درست با یک برخورد غیربرنامهای و جانبدارانه به نفع گروههای خاص به بحران کشیده شد، طرح تحول سلامت نیز عینا همین شرایط را دارد تجربه میکند.
در ایجاد این مشکل چه کسانی مقصر هستند؟
در این گناه بزرگ به نظر من همانقدر که وزیر محترم بهداشت مقصر هستند، شاید بیش از آن وزیر محترم کار رفاه و اجتماعی و مدیران صندوقهای بیمهای مقصر هستند که سهلانگارانه و با اطاعت کورکورانه و بدون اینکه مجالی فراهم کنند که به شکل خردورزانه، اصولی و مشارکت جویانه، یک برنامه عالمانه برای حل و فصل این مساله تهیه شود، شتابزده فکر کردند که با تزریق پول بیضابطه و غیربرنامهای و ناسنجیده و جانبدارانه فقط به نفع پزشکان میشود این مساله را حل و فصل کرد.
بنابراین دستارودهای موضعی ناپایداری پدیدار شد که متاسفانه به شکل کاملا سیاست زده و تبلیغاتی در بوق رفت.ولیکن در حال حاضر که آثار و عوارض کمرشکن و فاجعه آمیز این اقدام ناسنجیده و بدون مبتنی بر برنامه ظاهر شده، همانطور که ملاحظه میکنید ما با یک موج فرافکنانه روبرو هستیم که هر کس تقصیر را بر گردن دیگری می اندازد.
راه حلی که پیشنهاد میدهید برای برون رفت از این مشکل چیست ؟
به نظر من راه نجات اصولی این نیست که وزیر بهداشت از خود سلب مسئولیت کند و همه چیز را بر گردن وزیر رفاه و یا مدیران بیمهها بیندازد و آنها هم بالعکس همین کار را کنند و هر سه تقصیر را بر گردن هیئت وزیران و شورای اقتصاد بیندارند.
به نظر من راه حل اصولی این است که ما مسیر را از همان جایی که به سمت کارهای غلط کشیده شد متوقف کنیم و یک ارزیابی انتقادی، منصفانه ،آمرانه و غیرسیاست زده، از این تجربه داشته باشیم و به جای اینکه به صورت آمرانه و جوسازانه دیگران را منفعل کنیم، با یک مشارکت جویی فعال و استفاده از حداکثر ذخیره دانایی کشور، به سمت اصلاح این سیاستها و جبران مافات حرکت کنیم. به نظر میرسد که اگر این اصلاح صورت گیرد ما باید در حال حاضر، طیف متنوعی از مسائل را با هم حل کنیم.
به نظر شما تاثیر رشدی که در دو سال گذشته در هزینههای بهداشتی و درمانی صورت گرفت و تعرفه بهداشت و درمان دو سه برابر افزایش یافت در رشد هزینههای عمومی چگونه بوده است؟
یک واقعیت وجود دارد و آن هم این است که متاسفانه در حال حاضر هزینههای سلامت برای عامه مردم در اثر این برخورد یک سویهنگرانه و فقط به نفع پزشکان به شدت به ضرر مردم افزایش پیدا کرده است و با توجه به کاستیهایی که در پوشش بیمهای فقرا و محرومین وجود دارد، این به معنای تشدید فشار بر بخشهایی از فقرا و محرومین خواهد بود و باید آن را جبران کنیم.
بحران کمرشکنی برای صندوقهای بیمهای در اثر این طرح پدیدار شده است که باید درباره آن هم چارهجویی شود. ما باید به سمت قاعدهبندی مبتنی بر برنامه بازگردیم و کانون اصلی جهتگیریها را نیز در این زمینه بر روی برنامههای مبتنی بر عدالت در سلامت استوار کنیم. ایدههای بسیار ارزشمندی در این زمینه هم در سند قانون برنامه چهارم توسعه و هم در سند قانون برنامه پنجم توسعه وجود دارد که به اعتبار شرایط حاد و خطیری که در حال حاضر بر اثر این برخورد غیربرنامهای و شتابزده صورت گرفته، به معضلات پیشین حوزه سلامت اضافه شده که همه این موارد را باید در چارچوب یک برنامه واقعگرایانه و مبتنی بر مشارکت تمام دستندرکاران و ذینفعان برای برنامه ششم حل و فصل کنیم.
با توجه به بدهی سنگین صندوقهای بیمهای که به آن اشاره کردید اخیرا نیز مدیر عامل بیمه سلامت ایران گفتهاند که حتی اگر منابع اختصاص یابد تا پایان شهریور توان پرداخت بدهی را خواهند داشت. از نظر شما چه اقدامی برای رفع این مشکل باید انجام داد؟
به نظر من اساس مساله به سیاستهای کلان کشور مربوط میشود.تا زمانی که سیاستهای کلان کشور معطوف به جهتگیریهایی است که از دل آن افزایش هزینههای تولید و گسترش و تعمیق رکود به دست میآید، به طور هم زمان هم فشارهای معیشتی به مردم افزایش پیدا میکند و هم گستره و عمق بحرانی که سازمانهای بیمهای دارند، شدت پیدا میکند. از طرفی هزینههای سلامت برای مردم کمرشکنتر میشود. در حال حاضر که وارد مسائل مربوط به حیطه سلامت و خدمات آن شدیم با توجه به بحرانهایی که اکنون وجود دارد، باید یک به یک برای آنها برنامهریزی کرد.
در کل اگر این روند ادامه یابد آینده آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
خوشبختانه وزیر بهداشت، وزیر رفاه و اعضای هیئت دولت ناپایداری استمرار این شرایط را خوب فهمیدند، بنابراین فرصت مناسبی است که با بازنگری بنیادی به این تجربه، به استقبال یک حرکت اندیشیده در چارچوب برنامه ششم حرکت کنیم.
منبع:روزنامه سپید