بعضی حرفها هست که باید زد؛ نمیشود به بهانه مصالحی دیگر و برتر از آنها چشم پوشید؛ اتفاقاً باید به صدای بلندتر فریاد زد تا جای شبهه نماند، دوغ و دوشاب بههم نیامیزد و حق و باطل قاطی نشود. حرف این یادداشت گمانم از جنس همان حرفهاست.
اینکه: تجمع صبح شنبه ۲۶ دیماه همکاران رادیولوژیست را بهپای جنبش صنفی جامعه پزشکی ننویسید!
این را به این خاطر نمیگویم که مثلاً پلیس ضد شورش ریخته و کسی ترس برش داشته باشد؛ اتفاقاً برعکس، نگرانم که امنیتی شدن بیدلیل و بلاتوجیه فضا (که قطعاً محکوم است) برای این تجمع مظلومیت و مشروعیت ناحقی ایجاد کند. از طرفی، این حرفها بهمعنای همسویی با وزیر محترم بهداشت هم نیست. ایشان اگر واقعاً آن حرفهای «ناموسی» را که تهش به نامحرم شمردن پزشکان و بدعت در شرع مبین میرسد زده باشند (که البته خودشان و «شاهد عینی» روزنامه «سپید» منکر آن هستند) خودشان حالا حالاها سوژه دهها مقالهاند.
اما اگر سوءتفاهمها رفع شد، برسیم به حرف اصلی. چرا تجمع صبح شنبه رادیولوژیستها را بهنفع خودشان، بهنفع جامعه پزشکی و حتی بهنفع جامعه مدنی نمیدانم؟
- دلایلم را همینطور سردستی میتوانم در دو دسته ایرادات شکلی و ماهوی فهرست کنم:
ایراد شکلی:
کار بسیار غیرحرفهای بود.
اولاً که روند سلسلهمراتبی اعتراض طی نشده، یا در صورت طی شدن، بهدرستی اطلاعرسانی نشده بود. این که یک عده انسان محترم تحصیلکرده با میانگین سنی لابد ۵۰ سال را بکشانی کف خیابان، کلی پیشنیاز دارد که تدارکشان دستکم چند ماهی وقت میبرد. باید از گردانندگان این تجمع پرسید کدامیک از این مراحل را طی کردهاند: چند مقاله توجیهی و بیانیه منتشر شد؟ چند مصاحبه روشنگر انجام شد؟ چند بار درخواست مذاکره و مصالحه شد؟ در صورت شکست در مراحل قبلی، به کدامیک از نهادهای صنفی (نظام پزشکی، مجمع انجمنهای پزشکی و…) یا غیرصنفی (مجلس و…) تظلم برده شد؟ از کدامیک از گروههای دیگر پزشکی یا مردم یارگیری شد؟
در ثانی، چه برآورد و پیشبینی از نتیجه این تجمع داشتند؟ تصور میکردند شخص وزیر روی تراس وزارتخانه میآید و ابراز ندامت و تسلیم میکند؟ پیشبینی میکردند دیگر انجمنهای پزشکی از آنان حمایت میکنند؟ روی حمایت مردمی و همدلی رسانهها حساب کرده بودند؟ شاید دوستان دیدهاند اقشار دیگر از کارگران گرفته تا معلمان و پرستاران از این ابزار اعتراضی بهره برده و نتیجه گرفتهاند، اما هر کدام از ما اگر دو دقیقه از اتومبیلمان پیاده شویم و یک دور کوتاه در محله طبابت خود بزنیم، متوجه تفاوتها خواهیم شد. خواهیم دید نگاه مردم به ما پزشکان با نگاهی که به کارگران، معلمان و پرستاران دارند متفاوت است. مردم- و رسانهها- آنان را زحمتکشانی میدانند که هرگز به حق و حقوق خود نرسیدهاند، اما ما را چه؟ حالا پزشکان عمومی تجمع میکردند یک چیزی؛ اما رادیولوژیستها!؟
از همه اینها گذشته، برای ما پزشکان، تجمع جلوی وزارتخانه شاید یکی از آخرین مرزهای اعتراض صنفی باشد. بالاتر از آن احتمالاً فقط روشهایی مثل خودسوزی یا مبارزه مسلحانه است! امروز که آخرین روز دنیا نیست. همکاران رادیولوژیست برای ادامه کار هم فکری کردهاند؟ برای مشکلاتی که فردا، دو ماه دیگر، دو سال دیگر بر سر راه ما سبز خواهد شد چه؟ هیچ بازیکنی برگ برندهاش را همان اول رو میکند؟
ایراد ماهوی:
«پزشکان عمومی و سونوگرافی؟ بگذارید بیشتر فکر کنیم!» عنوان مقالهای است که دو سال و نیم پیش به همین قلم نوشته و در شماره ۲۷ تیر ۹۲ «سپید» منتشر شد. آن زمان وزیر بهداشت در نشستی خصوصی پیشنهاد کرده بود برای پزشکان عمومی دورههای آموزشی برگزار شود تا با داشتن مجوز بتوانند سونوگرافیهای ساده را انجام دهند و گرافیهای ساده را بخوانند تا کار در موارد اورژانس لنگ نماند. همین! بعد هم هنوز نه آییننامهای در اینباره نوشته شده و نه دستورالعملی ابلاغ شده، خبر به گوش همکاران رادیولوژیست رسید و چنان جوسازی رسانهای برپا شد که «ورود پزشکان عمومی به رادیولوژی، تهدیدی برای سلامت جامعه» مهربانانهترین تیترش بود. امروز هم محور اعتراضات چیزی شبیه همان است. چنانکه خبرگزاری فارس در همان روز از قول یکی از نمایندگان تجمعکنندگان نوشت: «چندی قبل وزیر بهداشت بخشنامهای در ارتباط با فوقتخصص پریناتولوژی ابلاغ کرده بودند که طی آن اجازه سونوگرافی به این گروه از پزشکان داده شده بود که بابت آن نیز هزینهای را دریافت میکنند، در صورتی که این گروه از پزشکان حق دریافت تعرفهای بابت این خدمات را ندارند.» البته باور کنیم بههیچوجه پای منافع صنفی و حراست از حدود حرفهای در میان نیست؛ هر چه هست، دغدغه سلامت جامعه و صیانت از نظام سلامت است، آن هم در شرایطی که تعداد کل فوقتخصصهای پریناتولوژی در سطح کشور به ۶۰-۵۰ نفر نمیرسد و گویا مجوز هم فقط برای سونوگرافی واژینال است: «خودارجاعی موضوعی است که در این بخشنامه صورت میگیرد. وقتی پزشک به بیمار اعلام میکند که شما نیاز به سونوگرافی دارید و خودش نیز سونوگرافی را انجام میدهد؛ در حالی که پیش از این فوقتخصصها بیماران را به رادیولوژیست ارجاع میدادند و ما سونوگرافی را براساس اصول و آموزشهایی که دیدهایم انجام میدادیم.»
یک دعوای بین رشتهای چندساله مجوز اعتراضات خیابانی شده است. آن هم با پوشش خاص رسانهای که تعداد تجمعکنندگان را چند برابر اعلام میکند.
باری، دکتر جلال شکوهی، رییس انجمن رادیولوژی ایران، در همان گزارش خبرگزاری فارس، دو دلیل مهم اعتراض رادیولوژیستها را «خودارجاعی» و «آموزش ناکافی» اعلام کرد: «بزرگترین اعتراض ما به موضوع خودارجاعی است. وقتی وزارت بهداشت اجازه انجام سونوگرافی و رادیولوژی را به پزشکان میدهد این اتفاق رخ میدهد که پزشک خودش برای خودش دستور انجام رادیولوژی و سونوگرافی را صادر میکند…
پزشکان رادیولوژیست ۴ سال برای انجام این کار دوره و آموزشهای لازم را میبینند در صورتی که پزشکان دیگر این دوره را طی ۲ یا ۳ ماه طرح میگذرانند که این خود نیز میتواند مشکلساز باشد.» اما آیا واقعاً چنین است؟
خودارجاعی: «خودارجاعی» یکی از مفاهیم مهم و کلیدی هم در «اخلاق پزشکی» و هم «اقتصاد سلامت» است که در اینجا مجال بررسی آن نیست ولی میشود پرسید آیا این مفهوم در جامعه پزشکی منحصر به همین یک مورد است؟ آیا انجام آنژیوگرافی منجر به آنژیوپلاستی در همکاران قلبی یا تشخیص لزوم انجام پروسیجرهای مختلف در دیگر رشتهها یا اصلاً تشخیص نیاز به جراحی توسط همکاران جراح از مصادیق خودارجاعی نیست؟ از اینها گذشته ریاست محترم انجمن رادیولوژی درباره همکاران خود چه میگوید که در شهرهای مختلف مراکز تصویربرداری (سیتی اسکن و امآرآی و…) را بهصورت شرکت سهامی درآورده و سهام آن را به تخصصهای مختلف فروختهاند تا هر پزشک با هر تجویز سیتی اسکن یا امآرآی نفع مالی داشته باشد و چنین است که آمار چنین تصویربرداریهایی در کشور ما با هیچ کشور دیگری قابل مقایسه نیست و اتفاقاً یکی از مهمترین آسیبها هم به «اخلاق پزشکی» و هم «اقتصاد سلامت» و هم سلامت و اقتصاد بیماران از همین ناحیه است؟ آیا بهتر نیست بهجای اینکه از مفهوم «خودارجاعی» استفاده ابزاری کنیم، خواستار تدوین دستورالعملهای دقیق تشخیصی و درمانی در موارد مختلف و نیز تقویت نظارتهای علمی و کارشناسی شویم؟
آموزش ناکافی: دو سال پیش هم بزرگان رادیولوژی استدلال میکردند سونوگرافی علمی پیچیده و وابسته به سایر رشتههای پیشرفته تصویربرداری است و آموختن آن فقط از «نخبگانی که بالاترین رتبههای پزشکی کشور را بهدست آوردهاند» برمیآید. حال خواهش میکنم یک بار بفرمایند دوره آموزش سونوگرافی در دانشگاههای علوم پزشکی ایران چند ماهه است؟ بگذریم از اینکه هماکنون در اغلب کشورها دورههای آموزشی سونوگرافی برای همکاران پیراپزشک برگزار میشود تا بهعنوان «سونوگرافر» به نظام سلامت خدمت کنند (مشابه اپتومتریستها و ادیولوژیستها و…) و این دورهها به دلایل نامعلوم در ایران برگزار نمیشود، اما این چه رشته دشواری است که دستیاران رادیولوژی میتوانند در یک دوره یکی دو ماهه آن را برای تمام بدن آدمی فرا گیرند و فوقتخصصهای پریناتولوژی که تمام عمر حرفهایشان را با یک جنین چند سانتیمتری سروکار داشتهاند، در همان محدوده کاملاً «محدود» نمیتوانند؟
اصل ماجرا چیست؟
چرا صادق نباشیم؟ چرا با صدای رسا نگوییم در میدان تداخل بین رشتههای پزشکی، دنبال سهم خود هستیم؟ چرا با صدای بلند نگوییم حالا که بهعنوان رادیولوژیست و در نتیجه پیشرفت قهری تکنولوژی، میدان کاری رشته ما آنقدر گسترش یافته که با انجام سیتی آنژیوگرافی وارد حیطه متخصصان قلب و با انجام اینترونشنهای گوناگون دیگر وارد محدوده رشتههای دیگر شدهایم، از کمترین خدشه به درآمد انحصاری همین سونوگرافی ساده هراسانیم؟ چرا تصور میکنیم بقیه از یاد بردهاند تا همین چند سال پیش و اعلام ممنوعیت از سوی وزارت بهداشت، بسیاری از متخصصان جوان رادیولوژی ترجیح میدادند قید کل دانش و فن رادیولوژی را بزنند و با خرید یک دستگاه چند میلیون تومانی، فقط و فقط پروب سونوگرافی روی شکم بیماران بچرخانند؟ چرا فکر میکنیم همکاران غافلاند از اینکه بسیاری از همکاران جوان رادیولوژیست اصلاً به گرافیهای تخصصی پردردسر و کمدرآمد نزدیک نمیشوند و با اعلام وقتهای چندماهه، عملاً بیماران نیازمند را به کلینیک معدود همکاران متعهد این رشته میتارانند؟ چرا تصور میکنیم دیگران نمیدانند وقتی از ۱۰ رتبه برتر آزمون دستیاری امسال ۸-۷ نفرشان تخصص رادیولوژی را انتخاب کردهاند، علاوه بر شور خدمت به بیماران، کمی هم حساب و کتابهای مادی نقش داشته است؟
همکاران عزیز! با چه دارید میجنگید؟ با تکنولوژی جدید سونوگرافی که همین حالا هم با یک موبایل ساده قابل انجام است؟ انگار آزمایشگاهها بخواهند با داروخانهها بجنگند که چرا نوار تست بارداری میفروشید! اینکه هر یک از ما حواسمان به منافع صنفیمان باشد، بسیار هم لازم و پسندیده است، ولی جسارتاً مبارزه صنفی هم آداب دارد. اگر بنا بر جنگ است، چرا برای منافع عام جامعه پزشکی نجنگیم؟ چرا شمشیرمان همیشه بهروی همکاران خودمان باشد؟ اگر هر دعوای ریز و درشت بین رشتهای را به کف خیابانها بکشیم، خیابان جلوی وزارت بهداشت بهزودی به عرصه جنگ و گریز هر روزه چریکهای رادیولوژیست با متخصصان زنان، پزشکان عمومی با متخصصان پوست و… تبدیل خواهد شد. جامعه پزشکی ایران از لحاظ تاریخی در ضعیفترین و آسیبپذیرترین شرایط در برابر مردم، مسوولان، رسانهها و… قرار دارد و باور کنید هر گونه رفتار نسنجیده و ناپخته، جنبش نوپای صنفی ما را نه یک گام به پیش، که دو گام به پس خواهد راند. چریکبازی از ما گذشته است؛ بیایید با هم گفتوگو کنیم!
دکتر مسعود جوزی
مدیر مسئوول ماهنامه «پزشکان گیل»
منبع:سپید